ده سال از تولد این دفترچه خاطرات مدرن گذشت. دفترچه خاطراتی که همدم خودخواسته و خودساخته‌ی مهمترین دوره زندگی نویسنده اش بود.

دریغ از جبر جغرافیایی و ناقصی همیشگی‌ش که باعث شد بخشی از نوشته هایم از یاد ناقصم که رفته بود، از اینجاهم برود و فراموششان کنم. به خاطر مشکل سرورهای این سایت.

مرور که می‌کردم این دفتر خاطرات را، کسانی که سری به اینجا زدند از جلوی چشمم رد می‌شدند.
این وبلاگ، یک آینه رو به گذشته است که یاد آدم می‌آورد کجاست و از این پس کجاتر برود. اگرچه در این آینه را تا حدی زیادی گل گرفته‌ام برای ورود خودم، تا محرم و نامحرم هم فراموش کنند چه ها گذشت اینجا.

هرآنچه گذشت شب بود و "دمی از پای ننشستم من امشب"...

(تصویر: Surreal Images from Martin Stranka)